یک نقد



got

 

نقد قسمت آخر سریال Game of thrones:

من این سریال رو تا فصل هفتم دیده بودم و به محض اینکه فصل هشتم این سریال پخش شد به دلایلی نتونستم سریال رو ببینم اما همیشه تو لیست دانلودم بود تا اینکه کم کم سریال پخش شد و قسمت آخر مثل بمب ترکید که آقا این چه وضعشه، سریال رو خراب کردین و من حتی شنیدم عده ای جمع شدن امضا جمع کردند که باید قسمت آخر سریال رو دوباره بسازید تقریبا تمام دوستان خودم هم همین نظر رو داشتند که واقعا قسمت آخر مزخرف بود!

به هر حال تا زمانی که خودم سریال رو ندیده بودم نمی تونستم نظر بدم و این بازخوردهای منفی سبب شد من برای دیدن فصل جدید سریال بیشتر مشتاق بشم تا خودم ته توی قضیه رو دربیارم.

خب سریال رو دانلود کردم و تا قسمت چهارم که همه چی داشت خوب پیش می رفت اما تو قسمت پنجم میبینیم که "دنریس" یک شهر رو به آتش میکشه و هزاران کودک و انسان های بی گناه کشته می شن اینجا بود که متوجه شدم "دنریس" لیاقت فرمانروایی رو نداره درسته اون میخواست یک جهان بهتر بسازه اما به چه قیمتی؟ چنانکه در قسمت آخر میبینیم که این کشتار دسته جمعی تازه شروع کار اون هستش و به سربازانش اعلام میکنه باید کل دنیا رو بگیریم! "دنریس" تمام فکر و ذکرش فرمانرواییه و تو این راه به هیچکس رحم نمی کنه قطعا اگر "جان اسنو" کوچکترین خطایی میکرد اون رو می کشت یا دست کم زندانی می کرد (آریا استارک هم در دیالوگی به جان اسنو این هشدار رو میده و میگه من وقتی یک قاتل رو ببینم میشناسم) چنانکه یک مشاورش را اعدام کرد و مشاور بعدیش هم در شرف اعدام بود.

پس از اینکه قسمت پنجم سریال رو دیدم دو احتمال رو در نظر گرفتم یک اینکه "دنریس" باید کشته بشه (که فکر میکردم آریا استارک قاتل اون باشه چون آریا از نزدیک شاهد قتل عام مردم شهر بود چه بسا که خودش نزدیک بود کشته بشه) و احتمال دوم با توجه به اینکه "دنریس" فهمیده بود که "جان اسنو" وارث حقیقی تاج و تخت هست پس از فتح شهر اونو یک تهدید میبینه و "جان اسنو" رو به قتل می رسونه.

خب در این صورت باز هم اینجا چند اتفاق می افتاد، اگر "دنریس" "جان اسنو" رو می کُشت شمال رو از دست می داد و برای فتح شمال باید به آنجا لشکرکشی می کرد و احتمالا شهر رو می سوزاند چون قطعا "سانسا" کسی نبود که جلوی "دنریس" زانو بزند و سریال با فرمانروایی یک ملکه ای بدتر و بی رحم تر از "سرسی لنیستر" تمام می شد و ما با یک پایان تماماً تراژیک روبرو می شدیم و سوالی که همیشه باید از خودمان می پرسیدیم این بود که جان اسنو برای چه مُرد؟

اتفاق بعدی این بود که "آریا استارک" "دنریس" رو به قتل برسونه خب اینجا وضع کاملا مشخصه "آریا" یا زندانی میشه و یا تبعید (به دلیل کشتن پادشاه شب آریا یک قهرمان بوده پس او را اعدام نمی کردند)  و احتمالا "جان اسنو" پادشاه میشه و سریال به خوبی و خوشی تمام میشه.

اما اتفاق بعدی که واقعا در سریال شاهدش بودیم این بود که "جان اسنو" شخصاً "دنریس" رو به قتل می رسونه اما چرا اینکارو میکنه؟ دنریس معتقد بود سرنوشتش اینه که دنیا رو تبدیل به جای بهتری کنه و در این راه دست به هرکاری می زد چنان که در قسمت پنجم شاهد بودیم که "دنریس" یک شهر رو در حالی که تسلیم شده بودند قتل عام کرد و این تازه شروع ماجرا بود، من خودم وقتی قسمت پنجم سریال رو دیدم فقط منتظر بودم که "دنریس" کشته بشه چون اون بیش از هر چیزی پادشاهی و قدرت رو دوست داشت چنان که همش نگران بود نکند کسی بفهمد که "جان اسنو" وارث حقیقی تاج و تخت هست پس دنریس در ابتدا یک فرمانروای خوب و قابل اعتماد بود اما رفته رفته تغییر کرد و تبدیل به فرمانروایی شد که هیچ کس جرات نمی کرد با او مخالفت کند چنان که اگر "جان اسنو" هم بر تخت فرمانروایی می نشست می توانست در کنار او جهان رو به جایی بهتر تبدیل کند و لازم نبود اینقدر نگران باشد. اما "جان اسنو" با دیدن این وضعیت یک فداکاری بزرگ کرد و در حالی که عاشق "دنریس" بود اون رو به قتل می رسونه در واقع مردم رو به عشقش ترجیح میده چون نمی خواست باز هم شاهد کشته شدن مردم بیگناه باشه. اما آیا می شد پس از مرگ "دنریس" "جان اسنو" بر تخت بشینه؟ هرگز نمی شد چون "دنریس" هنوز لشگریان وفادار به خودش رو داشت و دوباره جنگ و درگیری شروع می شد و از طرفی "جان اسنو" چه جور پادشاهی می شد؟ کسی که ملکه رو کشته، تمام نگاه ها به اون تغییر می کرد و قطعا یک عاشق دلشکسته و محزون نمی تونه پادشاه خوبی باشه. درسته "دنریس" یک فرمانروای اشتباهی بود اما به هر حال ملکه بود "جان اسنو" یا باید اعدام می شد و یا تبعید که تبعید شد، "جان اسنو" با این فداکاری بزرگ شاید جهان رو به جای بهتری تبدیل نکرد اما حداقل سبب شد که جهان به جای بدتری تبدیل نشه چون اگر "دنریس" زنده می ماند حتما این اتفاق می افتاد. "جان اسنو" رفت تا پادشاهی بیاید که تاج و تخت برایش مهم نیست و قصدش سازندگی است (برن استارک). در سکانسی از سریال می بینیم که "برین" در حال نوشتن زندگینامه "جیمی لنیستر" هست اما زندگینامه و فداکاری "جان اسنو" رو چه کسی می نویسه؟ همیشه در تاریخ انسان هایی وجود داشته اند که در جریانات بسیار تاثیرگذار بوده اند اما هیچوقت اسمی از آنها در هیچ کجا نیست و اگر هست بسیار کم رنگ، "جان اسنو" نماد همان انسان های فراموش شده است.

 

نقد از وحید اعتمادی


آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

خانه چراغ اسپرت ایران اجناس فوق العاده تاریخ اسلام و معاصر ایران و جهان فلزیاب ارزان 09102191330 فروشگاه مگس enfejar007 دنیایی از فیلم های 2020 همه چی موجوده فیلم‌های بسیار، زندگی‌های بسیار! venuosigrafic